به ياد مردي كه ويترين خردمندي و خدمت بود

محمد فاضلی

مدیر مسئول یزد امروز

هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق

هفته گذشته در هشتمين روز ماه محرم و در آستانه تاسوعاي حسيني، حسن خردمند جان به جان‌آفرين تسليم و در عصر تاسوعا و شب عاشوراي حسيني در خانه آخرت و آرامگاه ابدي‌اش آرام گرفت. خردمند هر چند يك نفر بود و رفت ولي از نظر و خرد هزاران بود كه اينك نيست اما در تاريخ فرهنگ اين ديار نامي جاودانه است.

او عاشق و شيداي حسين بود و خادم اهل بيت عصمت و عترت پيامبر، شيفته خدمت به مردم و خدمتگزار صديق عرصه فرهنگ مكتوب. پدر چاپ افست استان يزد حتي در بستر بيماري نيز از تلاش و كوشش در راه خدمت به فرهنگ كم نگذاشت اما محرم امسال ديگر طاقت بيرون آمدن و جاروكشي حسينيه تفت را نداشت. خردمند كه غلامي و نوكري اباعبدالله را بالاترين افتخار خود مي‌دانست امسال نتوانست در نظافت محوطه حسينيه، پوش كشي و نخلبندي شركت كند و سرانجام عاشوراي امسال در قيد حيات نبود تا از عزاداران حسيني پذيرايي نمايد.

مرحوم حسن خردمند در سال 1321 در تفت و در خانواده متدين، اصيل و مورد احترام و وثوق مردم محل و منورالفكر متولد شد. پس از اتمام تحصيلات دوره متوسطه و اخذ ديپلم از دبيرستان تفت با توجه به علاقه‌اي كه به امور فني داشت در شركت پارس الكتريك استخدام و مشغول به كار شد. خيلي سريع مورد اعتماد مديران ارشد شركت قرار گرفت و بعنوان مدير توسعه و هماهنگي امور شعب و شهرستانها منصوب شد و به عنوان نماينده شركت به استانها اعزام مي‌گرديد.

مرحوم خردمند چند بار به هند مسافرت كرد و در آنجا با صنعت چاپ آشنا شد. علايق و انديشه فرهنگي و عشق به زادگاهش (تفت) و دلبستگي‌اش به حسينيه شاولي عواملي بودند تا او به تفت بازگردد و اولين چاپخانه (افست) استان يزد و البته صحيح‌تر نخستين چاپخانه افست در منطقه جنوبشرق كشور (يزد، كرمان، هرمزگان و سيستان و بلوچستان) را در سال 1354 در شهرستان تفت تأسيس نمايد.

يكي از فرهنگيان قديمي مي گفت: خردمند دلداده سالار شهيدان و سرور آزادگان حضرت سيدالشهدا(ع) بود. آنگاه كه ماه محرم آغاز مي‌شد تا ظهر عاشورا عاشقانه نوكري عزيز زهرا مي‌نمود، پاي برهنه در حسينيه شاولي خدمت مي‌كرد. در سالهاي اخير عليرغم ناراحتي شديد قلبي در اين ده روز بيماري‌اش را فراموش مي‌كرد بي‌ريا خدمت مي‌نمود و به خادمي در اين دستگاه افتخار مي‌كرد. او اولين فرزندش (پسرش) را به نام عزيز زهرا نام نهاده بود تا همواره به ياد حسين شهيد (حسين‌اش) را صدا بزند و (حسين) بگويد.

حسن خردمند در سالهاي دفاع مقدس چاپخانه خود را در خدمت رزمندگان اسلام گذاشته بود، يكي از بسيجيان ديارمان كه اينك در زمره مديران استان است و مفتخر به دريافت مدال و نشان لياقت جانبازي مي‌گفت: در سالهاي اوايل جنگ بود. پايگاه بسيج محله‌امان تأسيس كرده بوديم. قرار شد تعدادي پوستر چاپ كنيم. من مأمور اينكار شدم. رفتم تفت خردمند وقتي فهميد جمعي دانش‌آموز اين پايگاه را تأسيس كرده‌ايم نه اجرت چاپ از ما گرفت و نه پول كاغذ.

مرحوم خردمند همواره با مديران مطبوعات همكاري داشت. يكي از پيشكسوتان عرصه مطبوعات يزد مي‌گفت: چندين ماه نشريه‌ام را چاپ كرده بود، كاغذ آن هم داده بود نتوانسته بودم وجهي به ايشان بدهم. هر بار كه به چاپخانه مي‌رفتم با روي بازتر از دفعه قبل با من روبرو مي‌شد. اواخر سال بود. گفتم انشاءالله دو روز ديگر پول مي‌آورم خدمتتان. گفت: چه پولي؟ گفتم طلب يكساله شما. خنديد و گفت: شب نوروزي اگر احتياج داري عجله نكن. وقتي هم پول را دادم گفت: اين پول را قرضي از شما مي‌گيرم هر وقت نياز داشتي آن را به شما برمي‌گردانم!!

خدا رحمت كند مرحوم گلشن تفتي كه سالها رئيس دبيرستان شهيدصدوقي بود. در آن سالها (دفاع مقدس) كه دفتر دانش‌آموزان سهميه‌اي بود و بهر دانش‌آموز تعداد معدودي دفتر داده مي‌شد و قيمت دفتر در بازار آزاد خيلي بالا بود در جلسه‌اي گفته بود: حسن خردمند در ابتكاري ارزشمند بريده‌ها و كناره‌هاي كاغذ اضافي چاپخانه را صحافي مي‌نمايد و به صورت دفتر در مي‌آورد و رايگان در اختيار مدارس تفت قرار مي‌دهد تا به دانش‌آموزان بي‌بضاعت داده شود.

خدايش رحمت كند كه انديشه فرهنگي داشت و نيت خير و عمري را صرف اشاعه فرهنگ نمود و سرمايه مادي خود را جهت گسترش و اشاعه فرهنگ در طبق اخلاص نهاده بود. حسن خلق، متانت، صبر و حوصله، فرهنگ محوري، مردمداري و عشق به كاغذ و مركب از ويژگي‌هاي بارز مرحوم حسن خردمند بود.

يكي از همكاران آموزش و پرورشي‌ام مي‌گفت: يكسال رابط اداره كل و چاپخانه‌ بودم. مقدار زيادي كار چاپي انجام شده و چاپخانه طلب داشت، اعتبارات حواله نشده بود. بهمن ماه رسيد و مي‌بايست شروع به چاپ دفترچه‌هاي نوروزي نماييم. رفتم چاپخانه مسئول امور مالي چاپخانه گفت: اول بدهي را تسويه كنيد تا بعد در مورد دفترچه‌ها صحبت كنيم. ناگهان آقاي خردمند وارد شد. وقتي موضوع را فهميد گفت: اگر آموزش و پرورش نباشد تا مردم را باسواد كند بايد در چاپخانه‌ها را گل بگيريم چون رونق چاپ وابسته به وجود افراد باسواد مي‌باشد. زود بياور تا چاپ كنيم.

اينك ضمن تسليت مجدد به خانواده خردمند بويژه آقازاده‌هاي آن مرحوم (حسين و علي) و جامعه چاپ و چاپخانه‌داران استان رجاء واثق داريم كه فرزند ارشد وي حسين كه الحق تربيت شده مكتب پرمهر و محبت و فرهنگ محور پدر مي‌باشد راه او را ادامه داده و چاپخانه خرد كماكان در خدمت تلاشگران عرصه فرهنگ استان خواهد بود.

جمعيت زيادي در مراسم تشييع جنازه و تدفين حسن خردمند شركت نموده بودند، جمعي از مديران مطبوعات استان، كارمندان ارشااد در معيت عاليشوندي (مدير كل ارشاد) جمع كثيري از پيشكسوتان آموزش و پرورش و فرهنگيان قديمي، زحمت‌كشان عرصه چاپ و نشر و حضور بالاخص دو چهره شاخص تفت (سعيد مرتضوي، دكتر عليرضا فرزاد) و حتي چند نفر از زرتشتيان.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا